زندگی‌نامه حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها)

 yjc.ir

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا خَدیجهَ الکُبری .

زندگی‌نامه حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها)

اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا زَوْجَهَ رَسُولِ اللَّهِ سَیِّدِ الْمُرْسَلینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا زَوْجَهَ خاتَمِ النَّبِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ فاطِمَهَ اَّهْراءِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَىْ شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّهِ اَجْمَعینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ الْأَئِمَّهِ الطَّاهِرینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ المُؤْمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ الْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا خالِصَهَ الْمُخْلِصاتِ، اَلسَّلامُعَلَیْکِ یا سَیِّدَهَ الْحَرَمِ وَ مَلائِکَهَ الْبَطْحآءِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اَوَّلَ مَنْ صَدَّقَتْ بِرَسُولِ اللَّهِ مِنَ النِّساءِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ وَفَتْ بِالْعُبُودِیَّهِ حَقَّ الْوَفآءِ، وَ اَسْلَمَتْ نَفْسَاً وَ اَنْفَقْتَ مالَها لِسَیِّدِ الْأَنْبِیآءِ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا قَرینَهَ حَبیبِ اِلهِ السَّمآءِ، اَلْمُزَوَّجَهِ بِخُلاصَهِ الْأَصْفِیآءِ، یَا ابْنَهَ اِبْراهیمَ الْخَلیلِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ سَلَّمَ عَلَیْها جَبْرآئیلُ، وَ بَلَّغَ اِلَیْهَا السَّلامُ مِنَ اللَّهِ الْجَلیلِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا حافِظَهَ دینِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا ناصِرَهَ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ تَوَلّى‏ دَفْنَها رَسُولُ اللَّهِ، وَ اسْتَوْدَعَها اِلى‏ رَحْمَهِ اللَّه، اَشْهَدُ اَنَّکَ حَبیبَهُ اللَّهِ وَ خِیَرَهُ اُمَّتِهِ، اِنَّ اللَّهَ جَعَلَکِ فى‏ مُسْتَقَرِّ رَحْمَتِهِ فى‏ قَصْرٍ مِنَ الْیاقُوتِ وَ الْعِقْبانِ، فى‏ اَعْلى‏ مَنازِلِ الْجَنانِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکِ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ

زندگی‌نامه حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها)

به گزارش گروه استان‌هایباشگاه خبرنگاران جوان از شهرکرد؛ حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) همسر گرامی پیامبر مکرم اسلام حضرت محمد (ص) و مادر ارجمند حضرت فاطمه زهرا (س) است.
حضرت خدیجه (س) از قبیله قریش بود. پدرش خُوَیلد بن اسد و مادرش فاطمه بنت زائده است که هر دو از ریشه دارترین و اصیل‌ترین خاندان‌های عرب در حجاز بودند.
خویلد در دوره جاهلیت، مهتر طائفه خود و از محترمان قریش به شمار می‌رفت و دارای موقعیتی ممتاز بود.
خدیجه کبری (س) چند سال (حدود ۱۵ سال) قبل از عام الفیل و ۶۸ سال پیش از هجرت پیامبر (ص)، در مکه مکرمه به دنیا آمد.
آن حضرت (س) پیش از ظهور اسلام از ن بر جسته قریش محسوب می‌شد و به او طاهره»، مبارکه‏»، سیده ن قریش»، بانوی دوراندیش و خردمند» و بانوی عاقل» می‌گفتند که نشان دهنده جایگاه بالای او در میان مردم است.
او بانویی وزین و با وقار، عفیف و پاک‏دامن، پرهیزکار و مورد احترام، و انسانی روشن بین و دور اندیش، علاق‏مند به‏ معنویات، با سخاوت، معتقد به حق و حقیقت، و متمایل به ‏اخبار آسمانی بود.
آن حضرت (س) علاوه بر کثرت اموال و املاک، از نظر عقل و زیرکی نیز برتری فوق العاده ‏ای داشت و او را ملکه بطحاء» می ‏گفتند.
حضرت خدیجه (س) در دوران جوانی با تشکیل کاروان‏‎های تجاری و با مدیریت و درایتی قوی، و به دور از رسم تاجران آن زمان که از طریق رباخواری ثروت اندوزی می‌کردند، به تجارت و کسب درآمد روی آورد. چندین شتر در دست کارگزاران او بود که در اطراف کشور‌هایی مثل شام، مصر و حبشه، رفت و آمد و داد و ستد می‌کردند.
خدیجه کبری (س) از ثروتمندترین افراد مکه بود، ولی هرگز از یاری فقیران روی برنگرداند و خانه‎‏اش همواره کعبه آمال مردم بینوا و پناه‏گاه نیازمندان بود.
حضرت خدیجه (س) از طرف پدر با رسول خدا (ص)، عموزاده بود و نسب هر دو به قصی بن کلاب می‌رسید. او از لحاظ نسب از همه ن پیامبر اکرم (ص) به ایشان نزدیک‏تر است.
خدیجه کبری (س) قبل از ازدواج با رسول خدا (ص)، دو بار ازدواج کرده بود. نخست زن ابوهاله هند بن نباش بن زراره و پس از آن، زن عتیق بن عائذ از بنی مخزوم گردید که هر دو از دنیا رفته بودند. وی از ابوهاله صاحب دو پسر و از عتیق صاحب یک دختر شد.
البته عده‌ای از علما هم معتقدند که خدیجه (س) پیش از آن، ازدواجی نکرده بود و فرزندان منتسب به او، مربوط به خواهرش می‌باشد.
پس از این دو ازدواج، با آن که زنی زیبا و ثروتمند بود و خواستگاران فراوانی از جمله مردان ثروتمندی از قریش مانند ابوجهل بن هشام و عقبه بن ابی معیط داشت، ازدواج نکرد و با دارایی که داشت به بازرگانی پرداخت.

آشنایی و ازدواج با محمد امین (ص)

خدیجه (س) وقتی آوازه درستی و امانتداری و خوش خلقی محمد امین (ص) را شنید، در پی مذاکراتی با ابوطالب عموی پیامیر (ص)، برادر زاده او محمد (ص) را برای امور مربوط به داد و ستد‌ها در کاروان تجارتی خود انتخاب کرد و محمد امین (س) از سوی او و برای تجارت، به شام رفت.
پس از این سفر تجارتی بود که خدیجه (س) شیفته لیاقت، نجابت، امانت داری و راستگویی، خوی نیکو، مکارم اخلاقی و معنوی، شخصیت ممتاز و محترم، و خصال پسندیده محمد امین (ص) شد و به ازدواج با او مایل گردید. سپس زنی به نام نفیسه دختر علیه را واسطه قرار داد تا آمادگی او را برای ازدواج، به اطلاع محمد (ص) برساند و با برپایی مجلس عقد باشکوهی در خانه خود، همسر آن حضرت (ص) شد.
بعضی از مورخان معتقدند که خدیجه خود موضوع را با محمد امین (ص) در میان گذاشت و به گفته ابن هشام مورخ مشهور، به وی گفت: عموزاده من! به واسطه خویشاوندی که میان من و تو وجود دارد، و عظمت و احترامی که در نزد قوم خود داری، و امانت و خوی نیکو و راستگویی که در تو هست، می‌خواهم صریحاً به تو بگویم که مایلم به همسری تو درآیم»، پیامبر (ص) موضوع را با عموی خود ابوطالب در میان گذاشت، و ابوطالب نظر موافق خود را اعلام کرد که نفیسه بانوی واسطه نیز آمادگی محمد امین (س) را به خدیجه (س) خبر داد.
این ازدواج مبارک، ۱۵ سال قبل از بعثت پیامبر (ص) و هنگامی صورت گرفت که ۲۵ سال از عمر شریف آن حضرت (ص) و ۴۰ سال از عمر حضرت خدیجه (س) می گذشت.
چنان که بین مورخان مشهور است و اهل سنت نیز آن را تأیید می‌کنند، خدیجه به هنگام ازدواج با محمد (ص) ۴۰ سال داشت، اما با توجه به تعداد فرزندانی که از این ازدواج به دنیا آمده است، می‌توان گفت: تاریخ نویسان عدد ۴۰ را از آن جهت که عدد کاملی است انتخاب کرده اند. ابن سعد به اسناد خود از ابن عباس روایت می‌کند که سن خدیجه (س) هنگام ازدواج با حضرت محمد (ص)، ۲۸ سال بوده است.
مراسم عقد آن‌ها با حضور عمو‌های پیامبر (ص) و بستگان خدیجه (س) که از همه مشهورتر پسر عموی او ورقه بن نوفل بود، انجام و خطبه عقد توسط ابوطالب که بزرگ بنی هاشم و عمو و کفیل پیامبر (ص) بود، اجرا شد و بر خلاف سنت‌های ازدواج در میان اعراب جاهلی آن زمان، خدیجه (س) بخش زیادی از مال و ثروت و دارایی خود را به حضرت محمد (ص) هدیه کرد.
مهریه حضرت خدیجه (س) بنا بر برخی نقل‎ها، ۲۰ شتر و بنا بر نقل بعضی ۱۲ اوقیه و نیم که ۵۰۰ درهم می‌شود، بود.
این جریان باعث شد ن مکه رابطه شان را با خدیجه (س) قطع کنند و او را تنها بگذارند.
امام جعفر صادق (ع) می‌فرمود: وقتی خدیجه (س) پیامبر اکرم (ص) را به همسری برگزید، ن مکّه به دلیل دشمنی با آن حضرت، از او دور شدند، آنان نه تنها به خدیجه (س) سلام نمی‌کردند، حتّی از رفت و آمد ن دیگر با او هم جلوگیری می‌نمودند. به این ترتیب وحشتی عجیب بر وجود خدیجه (س) مستولی شد. البته او بیشتر از این می‌ترسید که به پیامبر (ص) آسیبی برسانند. وقتی خدیجه (س) به فاطمه (س) حامله شد، فاطمه (س) در شکم مادر با او سخن می‌گفت و مونس مادر بود و او را به صبر توصیه می‌فرمود. امّا خدیجه (س) این حالت را از پیامبر (ص) مخفی می‌داشت تا آن که روزی حضرت (ص) داخل شد و شنید که خدیجه (س) با کسی سخن می‌گوید. حضرت (ص) به اطراف نگریست، امّا کسی را ندید، پرسید: ای خدیجه! با چه کسی سخن می‌گویی؟ خدیجه در پاسخ به کودکی که در شکم داشت اشاره کرد و گفت: فرزندی که در شکم دارم، با من سخن می‌گوید و مونس من است. حضرت (ص) فرمود: در همین لحظه جبرئیل به من خبر داد که این فرزند دختر است. او و نسل او طاهر، بابرکت و خجسته است و خداوند، نسل مرا از او به وجود خواهد آورد. از نسل او امامان دین متولّد می‌شوند و حق تعالی بعد از قطع وحی، آن‌ها را جانشین خود در زمین قرار می‌دهد.»
به هر حال ثمره این ازدواج و پیوند آسمانی و مبارک، دو پسر به نام قاسم و عبدالله که هر دو قبل از بعثت پیامبر (ص) از دنیا رفتند و چهار دختر به نام زینب، ام کلثوم، رقیه و فاطمه زهرا (س) بود. فاطمه زهرا (س) بعد از بعثت به دنیا آمد.

زندگی‌نامه حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها)

اولین بانوی مسلمان

حضرت ام المؤمنین خدیجه (س) از بزرگترین بانوان اسلام به شمار می‎رود. او نخستین زنی بود که به اسلام گروید و به پیامبری حضرت محمد (ص) ایمان آورد، همان‎طور که علی ‏بن ابی طالب (ع) اولین ‏مردی بود که اسلام آورد.

او همچنین اولین بانویی بود که همراه امام علی (ع) با پیامبر (ص) به نماز ایستاد و پیشانی بندگی بر خاک سایید.

خدیجه کبری (س) از کتب آسمانی آگاهی داشت و از کسانی بود که انتظار بعثت و پیامبری خاتم الانبیاء (ص) را می‏ کشید و همیشه از ورقه‏ بن نوفل و دیگر علما، جویای نشانه‎های‏ نبوت می‌شد.

اشعار فصیح و پر معنای وی در شأن پیامبر اکرم (ص)، از علم و ادب و کمال و محبت او به آن بزرگوار حکایت می‏ کند.

حضـرت خدیجه (س) به عنوان اولین بانوی مسلمان، نقش والایی در ترویج دین و فرهنگ اسلامی داشت و بانوان بسیاری از وی به عنوان یک الگوی زن مـسلمان، درس آموختند.

این بانوی مکرمه (س) نه تنها از عمق جان به رسالت پیامبر (ص) ایمان آورد، بلکه هم با انفاق اموال و دارایی خود و هم با حمایت و همراهی، او را در برابر سختی‎ها و تکذیب مشرکان و بدخواهان یاری داد.

خدیجه کبری (س) تا زمانی که زنده بود، اجازه نداد آزار و شکنجه مشرکان بر رسول خدا (ص) سخت و دشوار شود. هنگامی که آن حضرت (ص) با باری از مصیبت و اندوه به خانه می ‏آمد، او را دلداری می‏ داد و نگرانی را از ذهن و خاطرمبارکش می‏ زدود.

حضور همراه پیامبر (ص) در شعب ابی‌طالب

یکی از ماجراهای بسیار جانسوزی که در سال ششم یا هفتم تا دهم بعثت، یعنی در طول حدود سه سال و به قولی چهار سال رخ داد، محاصره شدید اقتصادی پیامبر اسلام (ص) و چهل نفر از یاران و مدافعان آن حضرت (ص) از سوی مشرکان، در دره ای به نام شعب ابی‎طالب در میان دو کوه ابوقبیس و خندمه در مکه مکرمه بود. آن‎ها در این مدت جز در چهار ماه حرام سال، در آن دره سوزان محصور بودند، گرمای داغ تابستان در آن بیابان خشک بی آب و علف و بدون هیچ گونه وسایل و امکانات، و گرسنگی شدید و تشنگی طاقت فرسا را تحمل کردند. حضرت خدیجه (س) بانویی که ۶۳ تا ۶۵ سال از عمر شریفش گذشته بود هم در کنار همسر گرامیش رسول خدا (ص) در این محاصره قرار گرفت و از او حمایت کرد.

گرمای سوزان و گرسنگی و تشنگی، و فشارهای محاصره به قدری بود که صدای گریه کودکان بنی هاشم، از پشت کوه ابوقبیس تا کنار کعبه به گوش طواف کنندگان می رسید.

حضرت خدیجه (س) بیشتر اموال و دارایی خود را در این مدت صرف کرد و دو ماه پس از اینکه از محاصره آزاد شد، بر اثر آن رنج‎های بسیار سخت و طاقت فرسای دوران محاصره، از دنیا رفت و در حقیقت به شهادت رسید.

انفاق اموال در راه خدا و گسترش اسلام

اموال و دارایی حضرت خدیجه (س) به عنوان ابزاری مناسب، از همان ابتدا در خدمت اسلام و پیشرفت آن قرار گرفت تا این که آخرین بخش این دارایی هم توسط امیرالمونین امام علی (ع) در جریان هجرت پیامبر (ص) از مکه به مدینه صرف شد.
پیامبراکرم (ص) سه شبانه روز در غار ثور ماند، امام علی (ع) هم شبانه خود را به غار رساند و آذوقه و لوازم سفر آورد. در آن جا پیامبر (ص) به امیرالمومنین (ع) فرمود: امانت‌های زیادی نزد من است، به بالای ابطح (تپه‌ای در مکه) برو و صبح و شب با صدای بلند بگو؛ هر کسی نزد محمد امانت و یا ودیعه‌ای دارد بیاید و تحویل بگیرد . از آخرین باقی‎مانده اموال خدیجه، برای خود و فاطمه و هر کس از بنی هاشم که قصد همراهی با شما را دارد، شتر و زاد و توشه بخر و بعد از رد امانت‎ها، دیگر درنگ نکن.»
و از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که فرمود: هیچ مال و ثروتی برای من سودمندتر از اموال خدیجه نبود.»

وفات ام المومنین و همسر شایسته پیامبر خدا (ص)

حضرت خدیجه کبری (س) حدود ۲۵ سال در خانه پیامبر اسلام (س) و به عنوان همسر ایشان زندگی کرد و دوران پر فراز و نشیبی را با آن حضرت (ص) پشت سر گذاشت تا اینکه سرانجام در سال دهم بعثت و سه سال قبل از هجرت، در سن ۶۵ سالگی (و همان طور که گفته شد بر اثر رنج های دوران محاصره در شعب ابی‎طالب) بیمار شد و به فاصله کوتاهی بعد از وفات ابوطالب (ع) عمو و سرپرست پیامبر اکرم (ص) از دنیا رفت. به همین دلیل آن سال را عامُ الحُزْن به معنای سال غم و اندوه نامیدند و البته این نام‌گذاری به پیامبر (ص) نسبت داده شده است. در همین سال بود که محاصره مسلمانان در شعب ابی‎طالب پایان یافت.
چون بیماری خدیجه (س) شدت یافت، عرض کرد: یا رسول الله! چند وصیت دارم. من در حق تو کوتاهی کردم، مرا عفو کن. پیامبر (ص) فرمود: هرگز از تو تقصیری ندیدم و نهایت تلاش خود را به کار بردی. در خانه ام بسیار خسته شدی و اموالت را در راه خدا مصرف کردی.
عرض کرد: یا رسول الله! وصیت دوم من این است که مواظب این دختر باشید، و به فاطمه زهرا (س) اشاره کرد. چون او بعد از من یتیم و غریب خواهد شد. پس مبادا کسی از ن قریش به او آزار برساند. مبادا کسی به صورتش سیلی بزند. مبادا کسی بر او فریاد بکشد. مبادا کسی با او برخورد غیر ملایم و زننده‌ای داشته باشد.
اما وصیت سوم را شرم می‌کنم برایت بگویم. آن را به فاطمه (س) عرض می‌کنم تا او برایت بازگو کند. سپس فاطمه (س) را فراخواند و به وی فرمود: نور چشمم! به پدرت رسول الله بگو، مادرم می‌گوید: من از قبر در هراسم. از تو می‌خواهم مرا در لباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتی، کفن کنی. پس فاطمه زهرا (س) از اتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبر (ص) عرض کرد. پیامبر اکرم (ص) آن پیراهن را برای خدیجه (س) فرستاد و او بسیار خوشحال شد.
بعد از وفات حضرت خدیجه (س)، پیامبراکرم (ص) غسل و کفن وی را بر عهده گرفت. ناگهان جبرئیل در حالی که کفنی از بهشت همراه داشت، نازل شد و گفت: یا رسول الله! خداوند به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید: او اموالش را در راه ما صرف کرد و ما سزاوارتریم که کفنش را بر عهده بگیریم. پس پیامبر خدا (ص) خدیجه را غسل داد، حنوط کرد و با همان پارچه‌ای که جبرئیل از طرف خداوند عزوجل برای او آورده بود، کفن کرد. آن گاه شخصاً درون قبر رفت و پیکر پاک خدیجه (س) را در خاک نهاد و سنگ لحد را در جای خویش استوار ساخت. پیامبر اکرم (ص) در این هنگام برای همسرش خدیجه (س) اشک می‌ریخت، دعا می‌کرد و آمرزش می‌طلبید.
پیکر مطهر و نورانی حضرت خدیجه کبری (س) در قبرستان مَعلاة (ابوطالب یا حَجون) شهر مکه به خاک سپرده شد.
قبرستان مَعلاة قدیمی‌ترین قبرستان شهر مکه است که به قبرستان حَجون (یا حُجون) و نزد ایرانیان به قبرستان ابوطالب نیز مشهور است. مقبره بنی‌هاشم نیز گفته می‌شود. عبدالمطلب (ع)، ابوطالب (ع)، یاسر و سمیه اولین شهدای اسلام هم در این قبرستان دفن شده‌اند.

فضایل حضرت خدیجه کبری (س)

از فضایل حضرت خدیجه (س) به عنوان همسر گرامی رسول خدا (ص) و ام المؤمنین، مقامی است در بهشت که از سوی خداوند به ایشان وعده داده شده است. پیامبراکرم (ص) نیز بارها این مسأله را به خدیجه (س) بشارت می داد و می فرمود: در بهشت، خانه ای داری که در آن رنج و سختی نمی بینی.»
امام جعفر صادق (ع) نیز می فرماید: هنگامی که خدیجه (س) وفات یافت، فاطمه خردسال بی تابی می کرد و گرد پدرش می گشت و سراغ مادر را از او می گرفت. پیامبر (ص) از این حالت دختر کوچکش بیشتر محزون می شد و دنبال راهی بود تا او را آرام کند. فاطمه (س) همچنان بی تابی می کرد تا اینکه جبرئیل بر پیامبر (ص) نازل شد و فرمود: به فاطمه (س) سلام برسان و بگو مادرت در بهشت، در خانه ای کنار آسیه همسر فرعون و مریم دختر عمران نشسته است. هنگامی که فاطمه (س) این سخن را شنید، آرام گرفت و دیگر بی تابی نکرد.»
طبق حدیث مشهوری میان اهل شیعه و اهل سنت، پیامبر اسلام حضرت خاتم الانبیا (ص) فرمود: از مردان گروه زیادی به کمال رسیدند ولی از میان ن، فقط چهار زن که عبارتند از آسیه دختر مزاحم (همسر فرعون)، مریم دختر عمران، خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد (ص)» و نیز فرمود: بهترین ن بهشت، چهار زن هستند: مریم دختر عمران، خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد (ص) و آسیه دختر مزاحم.»

انتهای پیام/ش

Hide

حضرت خدیجه سلام الله علیها

 alzahra.ac.ir

خدیجه پیش از ظهور اسلام از ن بر جسته قریش بشمار می رفته است تا آنجا که او را طاهره و سیده ن قریش می خواندند. پیش از آنکه به عقد رسول اکرم در آید نخست زن ابو هاله هند بن نباش بن زراره و پس از آن زن عتیق بن عائذ از بنی مخزوم گردید. وی از ابو هاله صاحب دو پسر و از عتیق صاحب دختری گردید. اینان برادر و خواهر مادری فاطمه (ع) اند.

پس از این دو ازدواج، با آنکه زنی زیبا و مالدار بود و خواهان فراوان داشت، شوی نپذیرفت و با مالی که داشت به بازرگانی پرداخت. تا آنگاه که ابو طالب از برادرزاده خود خواست او هم مانند دیگر خویشاوندانش عامل خدیجه گردد، و از سوی او به تجارت شام رود و چنین شد. پس از این سفر تجارتی بود که به شوئی با محمد (ص) مایل گردید، و چنانکه میدانیم او را به شوهری پذیرفت. چنانکه بین مورخان شهرت یافته و سنت نیز آنرا تایید میکند، خدیجه به هنگام ازدواج با محمد (ص) چهل سال داشت. ولی با توجه به تعداد فرزندانی که از این ازدواج نصیب او گشت، می توان گفت، تاریخ نویسان رقم چهل را از آن جهت که عدد کاملی است انتخاب کرده اند. در مقابل این شهرت، ابن سعد باسناد خود از ابن عباس روایت می کند که سن خدیجه هنگام ازدواج با محمد (ص) بیست و هشت سال بوده است.

نجابت محمد بن عبدالله که از اصیل ترین قبایل عرب بنی هاشم» بود، و استعداد و لیاقت و شخصیت ممتاز و شهرتی که در امانت داری داشت، او را زبانزد خاص و عام کرده بود. به طوری که محمد امین» خوانده می شد. این اخبار و گزارش ها باعث شد که خدیجه شیفته حسب و نسب و لیاقت و سخصیت و خصال پسندیده او شود. همین جهات نیز موجب گردید که خدیجه زنی به نام نفیسه» دختر علیه» را واسطه قرار دهد تا آمادگی او را برای ازدواج با محمد به اطلاع وی برساند.

بعضی از مورخان معتقدند که خدیجه خود موضوع را با محمد امین» در میان گذاشت، و به گفته ابن هشام» مورخ مشهور به وی گفت: عموزاده من! به واسطه خویشاوندی که میان من و تو وجود دارد، و عظمت و احترامی که در نزد قوم خود داری، و امانت و خوینیکو و راستگوئی که در تو هست، می خواهم صریحا به تو بگویم که مایلم به همسری تو درآیم» . پیغمبر موضوع را با ابوطالب عمویش در میان گذاشت، و ابوطالب نظر موافق خو را اعلام داشت نفیسه» بانوی واسطه نیز آمادگی محمد امین» را به خدیجه خبر داد، و به دنبال آن مجلس عقد باشکوهی در خانه خدیجه تشکیل شد.

فضائل حضرت خدیجه سلام الله علیها

از فضیلت های حضرت خدیجه علیها السلام، مقامی است در بهشت که از سوی خداوند به ایشان وعده داده شده است. پیامبراکرم صلی الله علیه و آله نیز بارها این مسئله را به خدیجه بشارت می داد و می فرمود: در بهشت، خانه ای داری که در آن رنج و سختی نمی بینی.» امام صادق علیه السلام نیز می فرماید: هنگامی که خدیجه وفات یافت، فاطمه خردسال بی تابی می کرد و گرد پدرش می گشت و سراغ مادر را از او می گرفت. پیامبر از این حالت دخت کوچکش بیشتر محزون می شد و دنبال راهی بود تا او را آرام کند. فاطمه همچنان بی تابی می کرد تا اینکه جبرئیل بر پیامبر (ص) نازل شد و فرمود: به فاطمه (س) سلام برسان و بگو مادرت در بهشت خانه ای کنار آسیه، همسر فرعون و مریم، دختر عمران نشسته است.» هنگامی که فاطمه (س) این سخن را شنید، آرام گرفت و دیگر بی تابی نکرد

شـرافتهای حضرت خدیجه علیها السلام تنها به محیط تـربیتی او خـلاصه نمی گردد؛ بلکه به خصالی نیکو آراسته گردیده بود که هر کودک مـحروم از پدریـ که در حیات غم بار خود نقطۀ اتـکایی نداشت، هر پدری که قـادر نـبودبرای اهل خانه اش معاشی تـدارک بـبیند، هر زنی که بعد از کشته شدن شوهرش بی پناه می ماند، هر رنج دیـده ای کـه از حمایت های دیگران ناامید می گشت، راهـی سـرای ایـشان می گردید و به سـنگر سـرشار از عطوفت و گنج سخاوت او پنـاه مـی برد و به برکت لطف و احسان حضرت بر زخمهای زندگی خود مرهم می نهاد. خانه اش با دو نـشانه شـناخته می شد: یکی قبۀ سبزی که بـر بـامش بود، و دیـگری از ازدحـامی کـه در طریق خانه اش صورت مـی گرفت، این منزل در حوالی مسجد الحرام قرار داشت. حضرت خدیجه علیها السلام در میان انبوه مراجعان، تمایل داشت بـه امـور فقیران رسیدگی کند. در هر موقع از ایـام شـابنه روز آنـان را بـا نـوزاش های ویژه به حـضور مـی پذیرفت، به درد دل های ایشان گوش می داد و در فضایی آغشته به مهربانی کارگزاری را فرا می خواند و به وی توصیه می کرد کـیسه های پول را آورده، بـین آن نیازمندان توزیع کند و در برابر آنان انواع مـراقبت ها و حـمایت های لازم را بـه عـمل آورد.[11]

هـنگامی کـه در سراسر جزیره العرب بانویی ثروتمندتر از حضرت خدیجه علیها السلام یافت نمی گردید، آوازه طهارت، سخاوت و خوش خویی این زن تا بدانجا رسید که او را ملیکه العرب» نامیدند، در واقع این زن با حشمت و شوکتی که بـدست آورده بود، همراه با کرامتهای انسانی بهترین پشتوانه برای قبایل مستقر در مکه به شمار می رفت، گویا خداوند متعال برای سعادت، عزت و سربلندی او هر چه را که این بانو لازم داشت، به وی عنایت کـرده بـود. پوشیده در حجاب، دور از چشم اغیار و نامحرمان و ناپاکان، خانه نشین سرای خویش بود. وقاری داشت که مثال زدنی بود، با این همه کرامت، عفّت و شهرت، زیباترین بانوی مکه به شمار مـی رفت. امـکاناتی را که در اختیار داشت، بی آنکه به حرام و خلافی آلوده سازد، آنها را در مسیر خیر و صلاح به کار می برد و این ویژگی وجاهت و منزلت اجتماعی حضرت را ارتـقا می داد.[12]

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: خَیرُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مَرْیمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَ آسِیةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ وَ خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیلِدٍ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ؛ بهترین ن تـمام عـالم عبارتند از: مریم دختر عـمران، آسـیه دختر مزاحم، خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله.»[13]قال رسول الله-: أَفْضَلُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ أَرْبَعٌ خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیلِدٍ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ مَرْیمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَ آسِیةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ امْرَأَةُ فـِرْعَوْن؛[14] پیـامبر صلی الله علیه و آله می فرمایند: بهترین ن بهشتی عبارتند از: خدیجه، فاطمه، مریم و آسیه.»

هم چنین آن حضرت بشارت داده اند: خدیجه علیها السلام به خانه ای از زبرجد در بهشت که فاقد هرگونه رنج و گزندی است، نوید داده شده است.» و افزوده انـد: خـَدِیجَۀُ علیها السلام سَابِقَةُ نـِسَاءِ الْعَالَمِینَ إِلَی الْإِیمَانِ بِاللَّهِ وَ بِمُحَمَّدٍ؛[15] سبقت گیرنده بر ن جهان در ایمان به خدا و رسولش خدیجه است.»

حضرت خـتمی مرتبت صلی الله علیه و آله خدیجه را جزء بانوانی بر می شمارد که به کمال نایل آمـده انـد[16] و نـیز خطاب به ایشان فرموده اند: یَا خَدِیجَۀُ اَنتَ خَیرُ اُمَّهَاتِ المُؤمِنینَ وَ اَفضَلَهُنَّ؛ همانا ای خدیجه! تو بهترین مـادران مـؤمنان و با فضیلت ترین آنان هستی.»[17]موقعی که ن پیامبر نام خدیجه را در آستانۀ ازدواج حـضرت فـاطمه زهرا علیها السلام با حضرت علی علیه السلام بر زبان آوردند، رسول خدا صلی الله علیه و آله گریست و فرمود: کجاست بانویی چون خدیجه، در آن هـنگام که مردم رسالت مرا انکار کردند، او مصدّق من بود و برای رونق دین خـدا با من همکاری کـرد و بـا دارایی خویش به پیشرفت اسلام کمک کرد، (به همین جهت) خداوند به من فرمان داده است او را به مأوایی در جنت جاوید مژده دهم که در آن ناگواری و نگرانی نباشد.»[]

در روایـتی از رسـول اکرم صلی الله علیه و آله نقل گردیده است که خدیجه در زمرۀ چهار بانویی است که بهشت مشتاق آنهاست و نیز این بانو همسر پیامبر-در دنیا و آخرت است.[19]روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسجد برای مردم بیاناتی در منزلت حـسنین ( فـرمود و یادآور گردیدند: ای مردم! آیا شما را خبر ندهم به بهترین انسانها از جهت جدّ و جدّه؟ حاضران عرض کردند: آری، بفرمائید، آن حضرت فرمود: الْحَسَنُ وَ الْحُسَینُ جَدُّهُمَا رَسُولُ اللَّهِ وَ جَدَّتُهُمَا خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیلِدٍ؛[20] آنان حـسن و حـسین اند که جدشان رسول خداست و جدّۀ آنان خدیجه دختر خویلد می باشد.»

حضرت علی علیه السلام فرموده اند: در آغاز بعثت هنوز اسلام به خانه ای راه نیافته بود، مگر بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله و خـدیجه و مـن سـومین نفر بودم.»[21]امام حسن مـجتبی علیه السلام کـه در زیـبایی میان بنی هاشم ضرب المثل بود، فرمود: در آن موقعی که خداوند صورتگری می کرد، من شبیه ترین افراد به خدیجۀ کبری علیها السلام بودم.»[22]امـام حـسین علیه السلام در صـحرای نینوا در فراز خطبه ای هنگام معرفی خویش به دشـمنان فـرمود: هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ جَدَّتِی خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیلِدٍ أَوَّلُ نِسَاءِ هَذِهِ الْأُمَّةِ إِسْلَاماً؛[23] آیا می دانید که جدّۀ من خدیجه دختر خـویلد اسـت، اول بـانو در این امت که اسلام آورد؟»امام سجاد در شام و مجلس یزید و کـارگزاران ستمگرش طی خطبه ای خویش را معرفی کرد که در بخشی از آن آمده بود: جَدَّتِی خَدِیجَةُ زَوْجَةُ نَبِیکمْ؛[24] جدّۀ من خـدیجه هـمسر پیـامبر شماست.»

همچنین زید فرزند آن حضرت که قیامی را در کوفه علیه امویان و مـروانیان تـرتیب داد، با دشمن چنین احتجاج کرد: ما سزاوارتر به مودّت هستیم؛ چرا که پدر ما رسول خدا صلی الله علیه و آله و جـدّۀ مـا خـدیجه کبری علیها السلام است.»[25]

منزلت حضرت خدیجه سلام الله علیها نزد پیامبر صلی الله علیه و آله

از عایشه روایت کرده اند که گوید:هیچگاه نمی شد که رسول خدا از خانه بیرون رود جز آنکه خدیجه را یادمی کرد و ستایش و مدح او را می نمود، تا اینکه روزی طبق همان شیوه ای که داشت نام خدیجه را برد و او را یاد کرد، دراینوقت رشک و حسد مرا گرفت و گفتم: خدیجه جز پیرزنی بیش نبود در صورتی که خداوند بهتر از اوبهره تو کرده.! عایشه گوید: در اینوقت رسول خدا-که این سخن مرا شنید غضبناک شد بحدی که از شدت غضب موهای جلوی سرآنحضرت حرکت کرد آنگاه فرمود: بخدا سوگند خداوند بهتر از او زنی به من نداده،او بود که بمن ایمان آورد هنگامی که مردم کفر ورزیدند،و او بود که مراتصدیق کرد و مردم مرا تکذیب نموده (و دروغگویم خواندند) واو بود که در مال خود با من مواسات کرد (و مرا بر خود مقدم داشت) در وقتی که مردم محرومم کردند،و از او بود که خداوند فرزندانی روزی من کرد و از ن دیگر نسبت بفرزند محرومم ساخت.

وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها

حضرت خدیجه (س) سه سال قبل از هجرت بیمار شد. چون بیماری خدیجه شدت یافت، عرض کرد: یا رسول الله! چند وصیت دارم: من در حق تو کوتاهی کردم، مرا عفو کن. پیامبر (ص) فرمود: هرگز از تو تقصیری ندیدم و نهایت تلاش خود را به کار بردی. در خانه ام بسیار خسته شدی و اموالت را درراه خدا مصرف کردی.

عرض کرد: یا رسول الله! وصیت دوم من این است که مواظب این دختر باشید؛ و به فاطمه زهرا (س) اشاره کرد. چون او بعد ازمن یتیم و غریب خواهد شد. پس مبادا کسی از ن قریش به اوآزار برساند. مبادا کسی به صورتش سیلی بزند. مبادا کسی بر اوفریاد بکشد. مبادا کسی با او برخورد غیر ملایم و زننده ای داشته باشد. اما وصیت سوم را شرم می کنم برایت بگویم. آن را به فاطمه عرض می کنم تا او برایت بازگو کند. سپس فاطمه را فراخواند و به وی فرمود: نور چشمم! به پدرت رسول الله بگو: مادرم می گوید: من از قبر در هراسم؛ از تو می خواهم مرا درلباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتی، کفن کنی.

پس فاطمه زهرا (س) از اتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبر (ص) عرض کرد. پیامبر اکرم (ص) آن پیراهن را برای خدیجه فرستاد و او بسیار خوشحال شد. هنگام وفات حضرت خدیجه، پیامبراکرم (ص) غسل و کفن وی را به عهده گرفت. ناگهان جبرئیل درحالی که کفن از بهشت همراه داشت، نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله، خداوند به تو سلام می رساند و می فرماید: ایشان اموالش را در راه ما صرف کرد و ما سزاوارتریم که کفنش را به عهده بگیریم. حضرت خدیجه (س) در سن 65 سالگی در ماه رمضان سال دهم بعثت در خارج از شعب ابوطالب جان به جان آفرین تسلیم کرد. پیغمبر خدا (ص) شخصا خدیجه را غسل داد، حنوط کرد و با همان پارچهای که جبرئیلاز طرف خداوند عزوجل برای خدیجه آورده بود، کفن کرد. رسولخدا (ص) شخصا درون قبر رفت، سپس خدیجه را در خاک نهاد و آنگاه سنگ لحد را در جای خویش استوار ساخت. او بر خدیجه اشک می ریخت، دعا می کرد و برایش آمرزش می طلبید. آرامگاه خدیجه درگورستان مکه در حجون » واقع است.

پی نوشت ها

[1]سیرۀ ابن هـشام، ج اول، ص 201؛ مـنتخب التـواریخ، محمد هاشم خراسانی، ص 82.

[2]الکامل فی التاریخ، عز‌ الدین‌ ابن‌ اثـیر، ج اول، ص 593.

[3]تذکره الخواص، سبط ابن جوزی، ص 170.

[4]بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 21، ص 352؛ کحل البصر، محدث قمی‌، ص 70‌.

[5]خدیجه بـنت خـویلد، سید جعفر‌ حایری‌، ص 119‌.

[6]ریاحین الشریعه، شیخ‌ ذبـیح‌ الله مـحلاتی، ج 2، ص 207.

[7]خـیرات‌ حسان‌، محمد حسن خان اعتماد السلطنه، چ اول، ص 111؛ لغـت نـامه دهخدا، ج 7، ص 9609.

[8]بحار الانوار، ج 16‌، ص 79‌.

[9]مادر نمونه اسلام، غلامعلی رحیمیان، صص‌ 6 ـ 5.

[10]خـدیجه بنت خویلد، صص 56 و 119.

[11]شکوه زنـدگی، مـحمدتقی کمالی، صص 20 ـ 19.

قابل توجه همکاران گرامی دردومقطع متوسطه اول ودوم...

آقای مدیر عامل صدا و سیما،جذب مخاطب به چه قیمت!

مستند ضد صهیونیزمی - تکفیری حیفا

ص ,خدیجه ,س ,حضرت ,پیامبر ,فاطمه ,خدیجه س ,حضرت خدیجه ,پیامبر ص ,را به ,و به ,حضرت خدیجه علیها ,خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیلِدٍ ,خدیجه علیها السلام ,بحار الانوار، علامه

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها